در سری این مطالب قصد دارم خواندنی ترین پست دوستان را بازنشر کنم
دوستی دارم که مجموع دندانهای بالا و پایینش به ۱۶ تا نمیرسد که البته تمامی آنها هم خرابند. کافی است دهانش را باز کند تا یکی از فجیعترین صحنههای روزگار را ببینید.
در سری این مطالب قصد دارم خواندنی ترین پست دوستان را بازنشر کنم
دوستی دارم که مجموع دندانهای بالا و پایینش به ۱۶ تا نمیرسد که البته تمامی آنها هم خرابند. کافی است دهانش را باز کند تا یکی از فجیعترین صحنههای روزگار را ببینید.
ترکش خمپاره
پیشانی اش را چاک داده بود
ازاو پرسیدم:چه حرفی برای مردم داری؟
بالبخند گفت:از مردم کشورم می خواهم وقتی برای خط کمپوت می فرستند،عکس روی کمپوت هارو نکنن!
گفتم:داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو
با همون طنازی گفت:آخه میدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده!
شرم بر کسانی که با اختلاس هاشون خون چنین آدمهایی رو پایمال کردند!
شاید بیشتر از این که مجذوب داستان مولانا و شمس بشم و یا داستان اون زن امریکایه اِللا-(از این جهت که نه زن هستم که اختلافی با همسرم داشته باشم ونه هنوز ازدواج کرده ام) بیشتر دل به قصه راویانی دادم که هر کدام داستانی داشتند ؛من که شیفته نطق ها و سخن وری ها شمس در مواجه با داستان هر کدام یک از این شخصیت ها و راوی ها شده بودم .