با تمام کسانی که حداقل یک بار درباره خود نوشتهاند یا جایی خود را توصیف کردهاند هم عقیدهایم که درباره خود نوشتن از جملهسختترین نوشتههاست. “درباره من” میتواند شرح مختصری از رزومه یا فعالیتهای کاری باشد، میتواند گوشه از عواطف یا احساسات نسبت به پدیدهای باشد، میتواند داستان کوتاهی از «ته خیارِ» مرادی کرمانی یا جملاتی از «شازده کوچولو» باشد، میتواند شعری از «شاملو»، «فرخزاد»، «حافظ» یا چه میدانم «فخرالدین عراقی» باشد،یا بیتی از وصال ،وقار ،و یا فاضل باشد. همه اینها میتواند باشد، و خوب است.
اما اینها بند تخلصاند، در رفتن از نوشتن درباره خود است، اینها چالش بزرگ توصیف خود را پشت اشعار و متنهای زیبا پنهان میکنند، و اصلاً کار خوبی هم میکنند، کم خواندهایم و دیدهایم که یک نفر خود را توصیف کند و در بند تواضع یا خودستایی نرود، کم دیدهایم که یک نفر خود را بنویسد و همه را بنویسید، کم دیدهایم یا اصلاً ندیدهایم.
«درباره من» نوشتن، کار من نیست، زحمتش بیافتد بر دوش دیگران، هرکسی به زعم خود «من» را توصیف کند، یکی از نوشتههایم، یکی از نقاشیهایم، یکی از بدخلقی و بی اعصابیم بعد از یک اتفاق بد، یکی از خوشرفتاریام بعد از یک اتفاق خوب. هرچه می خواهند توصیف کنند و هرچه دلشان خواست بنویسید و بدهند به من، اصلاً همینجا منتشر میکنم؛ من نمیتوانم درباره خودم بنویسم.
اما اینها بند تخلصاند، در رفتن از نوشتن درباره خود است، اینها چالش بزرگ توصیف خود را پشت اشعار و متنهای زیبا پنهان میکنند، و اصلاً کار خوبی هم میکنند، کم خواندهایم و دیدهایم که یک نفر خود را توصیف کند و در بند تواضع یا خودستایی نرود، کم دیدهایم که یک نفر خود را بنویسد و همه را بنویسید، کم دیدهایم یا اصلاً ندیدهایم.
«درباره من» نوشتن، کار من نیست، زحمتش بیافتد بر دوش دیگران، هرکسی به زعم خود «من» را توصیف کند، یکی از نوشتههایم، یکی از نقاشیهایم، یکی از بدخلقی و بی اعصابیم بعد از یک اتفاق بد، یکی از خوشرفتاریام بعد از یک اتفاق خوب. هرچه می خواهند توصیف کنند و هرچه دلشان خواست بنویسید و بدهند به من، اصلاً همینجا منتشر میکنم؛ من نمیتوانم درباره خودم بنویسم.
بگذارید «درباره من»، درباره «درباره من» باقی بماند.
محمد حسین انصاری وخودم
اما میگم یه تعریف کوچکی از خودم بکنم حیفه بقیه اش هم بذار سکرت بماند
پس من یه ادم بی سوادم که همیشه در حال اموختن و یادگیری ام
معلمی داشتیم که میگفت
آن سوالهای عمیق فلسفی و معنوی را که فقیر پاسخاش را با نگاهی به دستان تهی و شکم خالی و چهرهی گرسنهی فرزندان میفهمد، ثروتمند «به زور کنکور و درس و کتابخانه» با غرق شدن در کتابهای سخت فهم فلسفی، در بهترین حالت، شاید «حدس» بزند!
فهمیدم که میشه از محدودیت ها خیلی چیزا یاد گرفت.
یکی از دغدغه من در زندگی اموزش و تربیت فرزند
برای توسعه مهارت های خودم و همچنین از ان جا که داشتن وبلاگ ابزاری است برای هویت سازی و برند سازی شخصی مینویسم
من در شبکه های اجتماعی
توییتر
https://twitter.com/Rezachatrzarin
گودریدز
Goodreads
ویرگول
virgool.io/@rezachatrzarin2017