سلام دوستان
اگر سوالی درباره پادگان خاتمی یزد دارید، معمولا جوابش را می‌توانید در زیر بگیرید
گروه تلگرامی ساخته شد لینک بالای وبلاگ
https://t.me/padeghankhatamiyazd
فعلا این پست برای پرسش وپاسخ دوستان هستش من اعزامی 1/10/95 بودم. امریه اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی .از بجنورد خراسان شمالی و در حالی که این نوشته رو دارم می نویسم
6 ماه 13 روز و تقریبا 3 ساعت دیگه مونده که سربازیم تموم بشه
در سری این مطالب قصد دارم خواندنی ترین پست دوستان را بازنشر کنم
دوستی دارم که مجموع دندان‌های بالا و پایینش به ۱۶ تا نمی‌رسد که البته تمامی آنها هم خرابند. کافی است دهانش را باز کند تا یکی از فجیع‌ترین صحنه‌های روزگار را ببینید.
ترکش خمپاره
پیشانی اش را چاک داده بود
ازاو پرسیدم:چه حرفی برای مردم داری؟
بالبخند گفت:از مردم کشورم می خواهم وقتی برای خط کمپوت می فرستند،عکس روی کمپوت هارو نکنن!
گفتم:داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو
با همون طنازی گفت:آخه میدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده!
شرم بر کسانی که با اختلاس هاشون خون چنین آدمهایی رو پایمال کردند!
شاید بیشتر از این که مجذوب داستان مولانا و شمس بشم و یا داستان اون زن امریکایه اِللا-(از این جهت که نه زن هستم که اختلافی با همسرم داشته باشم ونه هنوز ازدواج کرده ام) بیشتر دل به قصه راویانی دادم که هر کدام داستانی داشتند ؛من که شیفته نطق ها و سخن وری ها شمس در مواجه با داستان هر کدام یک از این شخصیت ها و راوی ها شده بودم .
